شاید برخى اینطور تصوّر کنند که اخلاق و آداب یکى است و حال آن که چنین نیست، زیرا اخلاق از اوصاف
روح به شمار مىرود، ولى آداب از اوصاف اعمال و کارهاى انسان است و نحوه صدور کارها بستگى به
صفات روحى دارد. اصول اخلاقى مانند قدرت اراده، شجاعت، سخاوت و غیرت و... با آداب و سنن ملّى،
محلى و... فرق دارد چرا که آداب اجتماعى
از امور نسبى است که با اختلافات محیطى فرق مىکند. ولى زشتى و زیبایى اصول اخلاقى با اختلاف
نژادها و ملّیتها دگرگون نمىشود لذا در هیچجاى دنیا دیده نشده است که سخاوت و شجاعت را کسى
بد بشمارد و دزدى را خوب. چنانکه از مضامین احادیث بر مىآید، آداب معاشرت را غیر از اخلاق ذاتى
دانسته و به آن اهمیت زیادى داده شده. چرا که گاهى ممکن است شخص از نظر اخلاقى فردى ناصالح
باشد، ولى در اثر تربیت و تأدیب درست و خوب، خُلق خوى او تغییر یابد. مانند آموزش امت اسلامى توسط
پیامبر گرامى اسلام و ائمه اطهارعلیهم السلام که یکى از شؤونات امام معصوم این است که امت را با
آداب نیک تأدیب کند و انسانهاى منحرف را به راه راست هدایت نماید حتى ممکن است گاهى با تندى و
حد زدن باشد. و اینک نمونههایى از احادیث: پیامبر گرامى اسلام فرمود: «اَکْرِمُوا اولادَکُمْ وَ أَحْسِنُوا
آدابَهُم»(6). «فرزندان خود را محترم بدارید و آنان را با آداب خوب و پسندیده با آنان رفتار نمایید».
«رَحِمَ اللَّهُ عبداً أعانَ ولَدَهُ على برِّه بالإحسان إلیه، و التألّف له و تعلیمه و تأدیبه،»(7).
«رحمت خدا بر کسى باد که در احسان و محبت به فرزند خود کوشا باشد و به او آداب خوب و نیک
بیاموزد».
علىعلیه السلام فرمود: «أَدِّبِ الیَتِیمَ مِمَّا تُؤدِّبُ مِنهُ وَلَدَکَ»(8)
«یتیم را با آنچه فرزندان خود را ادب مىکنید، ادب نمائید». یعنى حتى ادب کردن منجر به زدن گردد.»
امام صادقعلیه السلام مىفرماید: «ثلاثهٌ لیسَ معهُنَّ غُربهٌ: حُسن الأدب و کفّ الأذى و مجانبهُ الریب».
«سه چیز است که شخص با داران بودن آنها احساس غربت نمىکند: ادب پسندیده و بىآزارى نسبت به
مردم و دورى از شک و تردید».
پس معلوم مىشود گرچه آداب، ناشى از اخلاق؛ و به عبارت دیگر اخلاق، پایه و مقدمه آداب است.
ولى باهم فرق دارند و به وسیله ادب خوب؛ مىتوان اخلاق بد را تغییر داد